رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 26 روز سن داره

رادین اقا عشق ماما نفس بابا

شیرین عسلی جیگر من

شیرین بودی و شیرین تر شدی  از بس شیرین که به نظرم عسل در برابر شیرین شما تلخه،وروجکم از بس کارهای شیرینی می کنی که دلم برات ضعف میره و وقتی شب میشه و می خوابی میگم خدایا زود تر روز بشه تا رادین بیدار بشه و باهم بازی کنیم و بازم برام شیرین کاری بکنه،وقتی از خواب بیدار می شی از بس می بوسمت که کلافه میشی ولی من که دست بردار نیستم و بهت می گم حق اعتراض نداری چون اینها تلافی اون لحظه هایی هست که خواب بودی و من نتونستم ببوسمت. پرنس من جمعه شب رفتیم بیرون و شما برای اولین بار با پاهای نازت تو مرکز خرید قدم زدی و با قدومت همه ی مغازه ها و فروشگاه هارو مزین کردی قربونت بشم که کلی ذوق کرده بودی و دوست داشتی جلوی ویترین همه ی فروشگاهها بایستی و ...
8 مرداد 1391

این جملات را هرگز به فرزندتان نگویید

  این جملات را هرگز به فرزندتان نگویید شاید جالب باشد بدانید که بعضی جملات بی ضرر به نظر می رسند ولی گفتنشان کم کم کودک را دچارخودکم بینی و احساسات منفی می کند. در اینجا شما را با 10 مورد از این جملات نادرست آشنا می کنیم:  گفتن بعضی حرف ها یا نظرات به کودکان تاثیرات بسیار بدی بر ذهن آنها دارد. بعضی از این صحبت ها آنقدر بد هستند که اکثر ما بد بودنشان را تشخیص می دهیم و از گفتن آنها به کودک خودداری می کنیم، مثلا جملاتی مانند "کاش هیچ وقت به دنیا نمی آمدی" یا "ما تو را نمی خواستیم".   ولی شاید جالب باشد بدانید که چیزهای دیگری هم وجود دارد که بی ضرر به نظر می رسند ولی  گفتنشان کم کم&nbs...
7 مرداد 1391

دوستون داریم

سلام غزاله جون عزیزم از این که بهتون سر نزدم ناراحت نباش چون من تا روزی که بودم می یومدم سراغتون ولی باز هم وبتون مشکل داشت و تا بازش می کردم رمز می خواست و با وارد کردن رمز قبلی هم باز هم وبتون باز نمیشد ،دوست دارم . همه ی شما مهربون هارو دوست داریم و اگه شما هارو نداشتیم نمی دونم چیکار باید می کردیم همتون رو می بوسم بازم ببخشید که باعث دلنگرانیتون شدیم چون تعداد کامنت ها خیلی زیاده فقط تائیدشون می کنم و از همین جا از تک تکتون تشکر می کنم و می بوسمتون حتما میام دیدنتون چون دلم براتون لک زده                        &nbs...
7 مرداد 1391

سلام و معذرت خواهی از شما مهربونها

سلام ما بلاخره بعد از یه غیبت 11 روزه برگشتیم ، ببخشید که دلواپستون کردیم اخه تقصیر خودمون نبود ،4 شنبه ،پنجشنبه و جمعه هفته گذشته که تو عروسی بودیم و سرمون گرم مهمون هامون و عروسی بود و حسابی بهمون خوش گذشت و شب جمعه که مامان خواست بیاد پای نت و براتون خبر های خوب بده متاسفانه دید که نتمون قطع شده و دیروز خود به خود وصل شد چون هر چی بابایی پیگیر بود می گفتند مشکلی نیست ،ما که موندیم اگه مشکلی نبود چرا خود به خود قطع شد و بهد هم خودش یه هویی وصل شد. راستی حال من همون روزی که مامان براتون نوشت خوب شد و از فرداش شدم همون ووروجک سابق چون مامانی حسابی بهم رسید و من هم چون پسملی قویی هستم زود خوب شدم ولی مامانیم حالش زیاد خوب نبود چون از روز سه...
7 مرداد 1391